این زن درد را نمیشناسد!

همین اواخر، بیش از چهار دهه بعد متوجه شد که دوستانش در این باره مبالغه نمیکردهاند. در واقع نحوهی تجربهی درد توسط بدن او متفاوت بوده یا به عبارتی اصلا دردی را احساس نمیکرده است.
مطمئنا تاکنون دانشمندان بیماری، چون او نداشتهاند چرا که نزدیک به صد سال است که پروندههای اینگونه اشخاص، اشخاصی که درد به میزان کم تجربه میکنند یا اصلا تجربه نمیکنند طبقهبندی و مطالعه میشود، اما جهش ژنتیکی عامل بیحسی خانم کامرون پیش از این شناسایی نشده بود. این جهش میتواند این ژن خاص را به عنوان ژن هدف در تولید مسکنهای جدید و موثرتر معرفی کند. مطالعهی پروندهی خانم کامرون باعث چنان پیشرفتهایی شدهاست که جامعهی علمی را هیجانزده کرده و به فکر درمان بی، چون و چرای درد انداختهاست؛ درمانی که در آن موادی مورد استفاده قرار بگیرند که بیمار را در معرض اعتیاد به این داروها قرار ندهند یا حداقل اعتیاد کمتری به همراه داشته باشند.

وی توسط پزشکش به تیمی در کالج لندن معرفی میشود که تمرکزشان روی شیوههای ژنتیکی فهم بیولوژی درد و لمس بوده است. این گروه سرنخهایی نیز برای مورد او داشتهاند. در دهههای اخیر دانشمندان با چندین مورد از افرادی کار کردهاند که درد را به صوری غیر معمولی تجربه میکردند. اما به محض مطالعه و بررسی پروندهی ژنتیکی او متوجه میشوند که شبیه به هیچکدام از دیگر افرادی که بدون درد زندگی میکنند نیست.

خانم کامرون از علاقهی وافر دانشمندان به پروندهاش شوکه میشود. تا آن زمان درد آن چیزی نبوده که او گمان میبرده است، چرا که حتی هنگام تجربهی بریدگی یا سوختگی زخمی روی بدنش باقی نمیمانده است) که دانشمندان با همین جهش مرتبط میدانند (مقالاتی دربارهی والدین چنین کودکانی نوشته شده است. بسیاری از این والدین نگران اینند که بدون تجربهی درد فرزندشان نیاموزد از خطر و آسیب رساندن به خود دوری کند. اما والدین خانم کامرون هیچگاه این مسئله را مهم تلقی نمیکردند. وی عنوان میکند که ممکن است این ویژگی را از پدرش به ارث برده باشد چرا که به خاطر نمیآورد پدرش به مسکن نیاز پیدا کرده باشد و به همین دلیل هیچگاه این مسئله از نظرش عجیب نبوده است.

این دانشمندان همچنین از سطح بسیار بسیار پایین اضطراب خانم کامرون حیرتزده شدهاند. در یک پرسشنامهی اختلال اضطراب وی از عدد ۲۱ امتیاز صفر را کسب میکند. وی هرگز افسردگی یا ابتلا به ترس را به خاطر نمیآورد. وقتی که به گذشته نظر میکند به وضوح میبیند که وضعیت ژنتیکی خاصش به او کمک کردهاست. معلم مدرسهی ابتدایی بوده است و سالها با افراد مبتلا به ناتوانیهای روانی کار کرده است، نانوانیهایی که هرگز به وجود خودش رخنه نکردهاند.
شاید داشتن این جهش ژنتیکی نوعی رویا به نظر برسد، اما نقاط ضعفی نیز به همراه دارد. خانم کامرون اغلب فراموشکار است و کلیدهایش را گم میکند و رشتهی افکار و کلامش در هم میریزد. همچنین هیچگاه هیجان و خروش آدرنالین را تجربه نکرده است.

دانشمندان میگویند که هنوز برای عنوان کردن مورد خاص خانم کامرون به عنوان آغازگر ظهور نسل جدید مسکنها بسیار زود است، اما اطمینان دارند که مطالعه بر روی ژنهای درگیر در حس درد میتواند منجر به توسعهی کلاسی کاملا جدید از داروهای مسکن شود. کسی چه میداند، شاید نام خانم جو کامرون را نیز به عنوان نام آن داروها بر گزینند.
منبع: nytimes