دختری که جنایت وحشتناک نازیها را بخشید!

کودکی
در ماه مه سال ۱۹۴۴، کل خانواده او را به آشویتس فرستادند. آنها چهار روز با قطار بسیار شلوغی سفر کردند که قبلا برای حمل و نقل دام از آن استفاده میشد. خانواده اِوا وقتی به اردوگاه کار اجباری رسیدند، نگهبان از مادرش پرسید که آیا دخترانش دوقلو هستند؟ بعد از شنیدن پاسخ مثبت، دختران را از دست مادر کشیده و آنها را به جای دیگری بردند. اِوا و میریام هرگز نفهمیدند والدین و خواهرانشان را به کجا بردند. آخرین باری که دوقلوها والدین و خواهرانشان را دیدند روی سکوی خداحافظی در آشویتس بود.

آزمایشهای فرشته مرگ

پدیده دوقلویی بسیاری از پزشکان نازی از جمله بی رحمترین پزشک آشویتس، دکتر جوزف منگل را هیجان زده میکرد. حتی او را «فرشته مرگ» مینامیدند. حدود ۱۵۰۰ دوقلو مثل اِوا و میریام در آشویتس بودند که فقط ۳۰۰ نفر از آنها زنده ماندند. دهها هزار نفر قربانی آزمایشهای وحشتناک منگل شدند. دکتر منگل علاقه خاصی به علم دوقلوها داشت، چون میخواست نرخ تولد را در زنان آریایی افزایش دهد. همچنین میخواست بفهمد چطور بیماریهای مختلف روی انسان تاثیر میگذارد. به همین دلیل دکتر منگل ویروسهای کشندهای به یکی از دوقلوها تزریق میکرد و بعد آنها را با خواهر یا برادر سالمشان مقایسه میکرد. همچنین با تزریق مواد شیمیایی مختلف به چشمان آنها، بر آزمایشهای تغییر رنگ چشم نظارت میکرد، همچنین آزمایشهایی که سعی میکرد دوقلوهای سیامی مصنوعی ایجاد کند.

رهایی

اِوا و میریام هنگام آزادی از آشویتس، ۲۷ ژانویه ۱۹۴۵
در ۲۷ ژانویه ۱۹۴۵ سربازان ارتش سرخ زندانیان را از اردوگاه کار اجباری آزاد کردند، جایی که خواهران فریاد میزدند: «ما آزادیم!» دختران به خیابان دویدند و مردم خندان را با پوشش سفید دیدند، آنها گروگانها را بغل کردند و به آنها شکلات و بیسکویت دادند. اینها سربازان ارتش سرخ بودند.

بعد از آزادی کودکان تحت مراقبت راهبهها قرار گرفتند. همانطور که اوا به یاد میآورد، راهبهها به دختران اسباب بازیهای زیادی میدادند، اما آنها دیگر نمیتوانستند بازی کنند، کودکی آنها در آشویتس برای همیشه تمام شده بود.
زندگی بعد از آشویتس
خواهران بعد از آزادی به خانه خود در روستایی در رومانی بازگشتند، اما خانه آنها تخلیه و تخریب شده بود. اوا میگوید آن روز بدترین روز زندگیش بود، چون امیدوار بود عضوی از خانواده اش هنوز زنده و به خانه برگشته باشد.
در سال ۱۹۵۰، وقتی اوا و میریام ۱۶ ساله بودند، به حیفا رفتند. در سال ۱۹۶۰، اوا موزس با یک مرد آمریکایی به نام مایکل کور ازدواج کرد که او هم بازمانده هولوکاست بود. آنها به آمریکا رفتند و صاحب دو فرزند شدند.

میریام هم تا پایان عمر از بیماری کلیوی رنج برد که در اثر آزمایشهای کودکی او ایجاد شده بود؛ و اگرچه اوا یکی از کلیههایش را به او اهدا کرد، اما میریام در سال ۱۹۹۳ درگذشت. او در آن زمان ۵۹ ساله بود.
اوا دو سال بعد از مرگ خواهرش، موزهای راه انداخت که به تاریخ آزمایشهای نازی روی کودکان اختصاص داشت.

اوا این روزها فعالانه در فعالیتهای آموزشی، سخنرانیها و تورها شرکت میکند. او دو کتاب زندگینامه منتشر کرده و در چند فیلم مستند بازی کرده است.

بخشش

اوا بعد از مرگ خواهرش، راه آزادی، بخشش و خوبی را در پیش گرفت. او در آوریل ۲۰۱۵ به آلمان رفت تا در محاکمه نازی سابق، اسکار گرونینگ شرکت کند. اوا در این محاکمه به سمت گرونینگ رفت و او را در آغوش گرفت. او گفت حس میکند قدرت بخشش دارد و میتواند از آن به هر روشی که میخواهد استفاده کند. بخشش او را قویتر کرد و به او کمک کرد خاطرات وحشتناکش را فراموش کند و خودش را از گذشته غم انگیزش رها کند.

اوا در سال ۲۰۱۶ قهرمان اصلی مستند «دختری که نازیها را بخشید» شد.

آیا فکر میکنید که چیزی در دنیا وجود دارد که سزاوار بخشش نباشد؟
منبع: brightside